چرا باید مردم را بخندانیم؟!

به گزارش وبلاگ عینک پرادا، سید جلال الدین دری را می توان از کارگردانان دغدغه مند موسیقی اصیل ایرانی دانست که اولین فیلم بلند سینمایی اش نرگس مست را پیرامون همین موضوع روایت می نماید.

چرا باید مردم را بخندانیم؟!

اما باید دید با توجه به شرایط سینمای ایران، آیا دری می تواند به این نوع فیلمسازی در سینما علاقمند و پایدار باقی بماند؟ با او به مصاحبه نشسته ایم تا به پاسخ این پرسش دست پیدا کنیم.

معمولا وقتی کسی از هم نسلان شما وارد عرصه فیلمسازی می شود در نخستین تجربه خود سعی می نماید سبک خاصی را برای خود در پیش بگیرد. آیا شما هم از این رویه پیروی کردید و به سبک خاصی در فیلمسازی رسیدید؟

بله، این اتفاق در خصوص من هم افتاد. به جرات می گویم که نرگس مست از نظر ساختار، مضمون و... با فیلم های این چند سال اخیر متفاوت است.

نکته دیگری که در فیلمسازان جوان دیده می شود این است که معمولا برآیندی از فیلم های مورد علاقه شان را می توان در اولین فیلم شان دید. خودتان فکر می کنید ردپای سینمای مورد علاقه یا فیلمساز محبوب تان را می توان در نرگس مست دید؟

گاهی می شنوم که به من می گویند؛ فیلم ات ادامه یا در راستای فیلم دلشدگان به کارگردانی زنده یاد علی حاتمی است. البته فیلم من به لحاظ مضمونی هیچ ارتباطی به دلشدگان ندارد، اما باعث مباهات من است که فیلم من را با فیلم آقای حاتمی که از فیلمسازان محبوبم است مقایسه می نمایند.

شاید به این خاطر است که در هر دو فیلم محور اصلی موسیقی سنتی ایرانی است؟

شاید. بالاخره بعد از 28 سال از فیلم دلشدگان، فیلمی درباره موسیقی سنتی ایران ساخته شده. قصه و نوع پرداخت این دو فیلم با هم متفاوت است، اما اشتراک مضمونی که دارند باعث این قیاس شده که البته بنده از این بابت خوشحالم.

مگر به سینمای آقای حاتمی علاقمند هستید؟

بله، خیلی زیاد. دلشدگان البته جزو انتخاب های اولم نیست، اما مادر و بخش هایی از فیلم کمال الملک و سلطان صاحبقران را بسیار دوست دارم.

درباره مضمون فیلم تان شرح می دهید؟

این فیلم درباره زندگی پیرمردی به نام خاچیک، یکی از قدیمی ترین سازندگان تار، سه تار و ابزار آلات موسیقی است که در فضای ذهن خودش چند نفر از بزرگان موسیقی را می بیند. به نوعی خاچیک به زمان گذشته رجعت می نماید و آن را با زمان حال مقایسه می نماید. در حقیقت رفت و برگشت های زمانی زمان حال و گذشته را در این فیلم به یکدیگر پیوند می دهند.

اتفاقا شاید بتوان این رفت و برگشت های زمانی را از نقاط منفی فیلم شما برشمرد. این مسئله شاید ذهن مخاطب را از خط اصلی داستان دور کند. شما چرا چنین تمهیدی را برای فیلم تان در نظر گرفتید؟

سینمای ما قبل از انقلاب بیشتر درباره جاهلان بود و بعد از انقلاب باز هم فیلم هایمان با حضور لات ها و معتادها به نوعی گداگرافی است. البته یکسری فیلم دولتی و یکسری فیلم مبتذل هم داریم. این وسط انگار فیلمسازی درباره یکسری انسان معتبر کشور مهجور واقع شده. غیر از سریال دکتر قریب و چند اثر محدود دیگر، چند کار درباره آدم های به درد بخور این کشور ساخته شده؟ من وقتی می خواستم این فیلم را بسازم به این هم فکر کردم که بخش هایی از زندگی چند شخصیت تاریخی دیگر را هم در فیلم بگنجانم. باید این رفت و برگشت زمانی را می گذاشتم که بتوانم چند شخصیت تاریخی را به مخاطب معرفی کنم.

بنابراین می توان گفت موسیقی اصیل و سنتی ایرانی بخشی از دغدغه و علاقمندی شخصی خودتان است؟

قطعا همینطور است. به نظرم در سینمای ایران نسل فیلمسازان دغدغه مند رو به نابودی است. اصل شده گیشه و مبلغی که در گیشه برمی شود. دغدغه ای نیست که فیلم هایمان خالی از محتوا شده.

آیا خودتان ساز می زنید؟

بله، قبلا سنتور می زدم. البته سنتور نواز حرفه ای نیستم ولی با ساز و موسیقی آشنا هستم و به موسیقی سنتی و هر آنچه به سنت پایبند است علاقمند هستم. پایبندی به اصول و سنت ها می تواند در هر حوزه ای از جمله سیاسی، اجتماعی و... باشد.

نگارش فیلمنامه نرگس مست چقدر زمان برد؟

سال 93 در حدود 2 ماه زمان برد که نگارش این فیلمنامه به انتها رسید و دو بار بازنویسی شد. از سال 93 تا 95 فراوری آن متوقف بود، 95 فراوری شد و امروز در سال 98 در بدترین زمان و سانس های ممکن اکران شد.

دلیل این مدت زمان طولانی چه بود؟

به این خاطر که الان تمام سینماگران باید طبق سلیقه سینماداران فیلم بسازند. در غیر این صورت فیلم هایشان اکران نمی شود.

سینمادار یا پخش نماینده؟

نخیر سینمادار. الان پخش نماینده هایی صاحب قدرت هستند که مدیریت سالن های سینمایی را هم بر عهده دارند. آنها هستند که مشخص می نمایند چه فیلمی در چه زمانی به اکران عمومی در بیاید. فکر می کنید چرا بسیاری از فیلمسازان اجتماعی ما به سمت ساخت کمدی های نازل رفتند؟! آن هم در شرایطی که دغدغه آن فیلمساز چنین فیلم های نازلی نیست. در چنین شرایطی ممکن است بنده هم در ادامه فعالیت های سینمایی ام به سمت کمدی های نازل بروم.

یعنی شما پتانسیل ساخت کمدی نازل را در خودتان می بینید؟

الان فیلمساز را به این سمت راهنمایی می نمایند. شما یا باید به آن تن بدهید یا ذوب بشوید. مگر من چقدر می توانم مقاومت کنم. من در فیلم موسیقی اصیل ایرانی را موضوع قرار دادم. فیلمی ساخته ام که دغدغه فرهنگ و هنر دارد و شما ببینید چه برخوردی با آن می شود! بدترین سانس های اکران را در سالن ها به این فیلم اختصاص دادند، چون می گویند نمی فروشد.

فکر می کنید چرا ذائقه مردم از محتوا به لودگی تغییر پیدا نموده؟

این سبک ذائقه سازی عمدی بوده و بنا بر خواست سینمادار که فقط گیشه را در نظر می گیرد فیلمی ساخته می شود که شاخصه های فروش در آن لحاظ شده باشد. متاسفانه الان در مباحث محتوایی بیشتر فیلم ها هیچ نظارتی صورت نمی گیرد و همه در خدمت سینمادار هستند.

یعنی مسوولان سینما در خدمت سینماداران هستند؟

طبعا می توانند عملکرد بهتر و منصفانه تری داشته باشند. سینما فعلا تا حد زیادی افتاده دست نازل سازان که فکر می نمایند فقط باید مردم را بخندانند. واقعا چرا باید مردم را به هر قیمتی بخندانیم؟ چرا آقای کیایی که فیلمساز خوبی هم هست به فیلمی مثل مطرب می رسد؟ چون مجبورش می نمایند.

برگردیم به فیلم تان؛ چه شد که بازیگرانی مثل میترا حجار و مهدی پاکدل را برای فیلم تان انتخاب کردید؟

من این فیلم را در سال 95 ساختم و اطمینان دارم اگر این فیلم را الان می ساختم همین بازیگران هم نمی آمدند که در فیلم من بازی نمایند. سه سال پیش باز اهالی فرهنگ و هنر، فرهنگی تر و هنری تر بودند، اما الان همه به دنبال پول هستند. خانم حجار و آقای پاکدل هر دو انتخاب های خود ما بودند و حتی آنها با دستمزد پایین تر از خودشان هم برای این فیلم بازی کردند.

آیا اکنون فیلمنامه ای آماده دارید که به زودی جلوی دوربین ببرید یا تا ساخت فیلم بعدی تان خیلی باید منتظر بود؟

فیلمنامه دارم و امیدوارم در ایران بشود فیلم هایی ساخت که علاوه بر سرگرم نمایندگی مفید هم باشند. به شکلی که مردم وقتی از سالن خارج می شوند احساس پوچی ننمایند.

ساناز قنبری - سینما / روزنامه جام جم

منبع: جام جم آنلاین

به "چرا باید مردم را بخندانیم؟!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا باید مردم را بخندانیم؟!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید