ساخت اینورتر در ایران - وبلاگ عینک پرادا

به گزارش وبلاگ عینک پرادا، رپرتاژ آگهی - شاید برای شما صنعت کاران عزیز چگونگی فراوری اینورتر جالب باشد. قصد دارم در این مقاله نحوه ساخت اینورتر در ایران را که حاصل تجربه 3 ساله من در یک کارخانه فراوری اینورتر است با شما به اشتراک بگذارم.اگر شما در زمینه فروش اینورتر دلتا فعالیت میکنید یا قصد خرید اینورتر دارید با خواندن این مقاله اطلاعات مفیدی به دست می آورید.

در آن روزها که به تازگی در مقطع کارشناسی ارشد الکترونیک قبول شده بودم به این فکر افتادم که در رشته تحصیلی خود تجربه کسب کنم.

به وسیله یکی از دوستانم برای کار به یک کارگاه برق معرفی شدم.برای مصاحبه به انجا رفتم.روز مصاحبه خانمی انجا بود که از من چند سوال کلی در خصوص قطعات الکترونیک و نحوه تست قطعات پرسید و من تقریبا 70% سوالات رو جواب دادم و گفت شما در بخش تعمیرات قراره کار کنید و به شما اموزش میدهیم. من را به کارگاه برد.دیدن محیطی پر از تجهیزات الکترونیکی، قفسه های مرتب که پر از قطعات بودند، الکترو موتورهای عظیم که در یک اتاق کوچک قرار داشتند. و از همه جالب تراینکه همه کسانی که انجا بودند خانم بودند.من را سر میزی برد که یک خانم مشغول تست یک دستگاه بود و گفتند ایشان به شما اموزش میدهد و هر سوالی در این زمینه داشتید از بپرسید.از همان ابتدا متوجه شدم که او از من خوشش نیامده و سوالات من را دست و پا شکسته جواب میداد و من مونده بودم با کلی سوال. روز سوم موقع خداحافظی سرپرست کارگاه به من گفت شما بمون همه رفته بودند و من با ان خانم و یک اقا که چندباری او را دیده بودم در کارگاه ماندیم.دست پاچه شده بودم چون هنوز ذهنم پر از سوال بود و آغاز کرد به سوال پرسیدن و من چیز زیادی یاد نگرفته بودم رفته رفته تن صدایش بیشتر میشد به خودم امدم و به او گفتم من نمیتوانم اینجا بمانم.

رفتم تا وسایلم را از واحد پایین که محل استراحت بود بردارم، مردی که انجا بود با من امد و آغاز کرد مرا ارام کند .به او گفتم در دانشگاه به ما این چیزها را یاد نداده اند. بهتر است یک نفر که رفتار حرفه ای تری دارد اموزش بدهد.او گفت حق با شما است متاسفانه در دانشگاه فقط به صورت تئوری اموزش میدهند.از انجا رفتم و فردای انروز باز آن خانم با من تماس گرفت و با حالت پشیمانی به من گفت اگر دوست داری برگرد سرکار اقای مهندس خودش به شما اموزش میدهد چون خاطره خوشی از او نداشتم گفتم باید فکر کنم و خبر میدهم گفت اگر خواستی بیایی فردا ساعت 3 اینجا باش کلاس اموزشی به مدت 2 ساعت برگزار می گردد.با خودم گفتم حالا که حرفهای من اثر داشت بر میگردم و ثابت میکنم که من از پسش بر می ایم.فردا همان ساعت خودم را رساندم، اتاق استراحت را مثل کلاس درس جایگاه گذاشته بودند با یک وایت برد مردی که آنروز با من حرف زد مدیر عامل شرکت بود.با دیدن من لبخند زد و از من خواست تا در یکی از جایگاه ها بشینم همه بچه های کارگاه حضور داشتند. به مدت دو هفته کلاس برگزار گردید.حالا همه میدانستند اینورتر چیست.

اگر قصد خرید تجهیزات اتوماسیون صنعتی دارید به سایت نمایندگی محصولات دلتا مراجعه کنید که در زمینه فروش سروو موتور دلتا و فروش اینورتر دلتا فعالیت می نمایند.

اینورتر

اینورتر در واقع یک مبدل الکترونیکی است.که برق DC را به AC تبدیل میکند و با تنظیم فرکانس سرعت الکترو موتور را کنترل می نماید.اینورتر چگونه برق DC را به AC تبدیل می نماید؟اینورترها از لحاظ ولتاژ ورودی به دو دسته سه فاز و تکفاز تقسیم می شوند.برای راه اندازی اینورتر ولتاژ AC به اینورتر می دهند این ولتاژ توسط پل دیود به ولتاژ DC تبدیل می گردد و این ولتاژ وارد مقاومت شارژ که به صورت سری با بانک خازنی یک مدار RC را تشکیل می دهند میگردد سپس بانک خازنی به وسیله مقاومت، شارژ می گردد و این ولتاژ وارد منبع تغذیه می گردد سپس ولتاژ DC وارد IGBT می گردد و توسط IGBT مجددا به ولتاژAC تبدیل می گردد.

مزایای اینورترها

صرفه جویی در مصرف انرژی

راه اندازی نرم

کاهش جریان راه اندازی

طول عمر موتور را افزایش می دهد

کاربرد اینورترها

کارخانجات صنعتی

جرثقیل ها

نوار نقاله و …

مراحل ساخت و راه اندازی اینورتر

در کارخانه ای که مشغول کار بودم تمام تجهیزات اینورترها از چین وارد میشد.این قطعات شامل هیت سینک، کیس ، کی پد، خازن، igbt ، پل دیود،پاوربرد ،cpu برد و …

در این کارگاه فروش اینورتر هم در داخل و هم خارج انجام میشد و روزانه 120 اینورتر توان پایین فراوری می شد.

مرحله اول:

بردهای اینورتر از کمپانی که خریداری میشد به این صورت بود که قطعات smd روی آن مونتاژ شده بود ونفر اول وظیفه مونتاژ خازنهای dc bus را داشت.

نفر دوم:پایه خازنها را چیده و پل دیود و igbt را خمیر سیلیکون زده روی هیت سینک سوار میکرد.تمام این تجهیزات روی نوار نقاله قرار میگرفت تا به نفر بعدی برسد.

نفر سوم :پل دیود و igbt را لحیم میکرد و نفر بعدی قسمت های لحیم کاری شده را تمیز نموده و به قطعاتی که احتمال شکسته شدن آنها در اثر لرزش بود چسب سیلیکون میزد تا محکم روی برد قرار بگیرد.تا اینجا تقریبا 90% کار مونتاژ اجرا شده بود.

نفر بعدی تست خشک انجام میداد که این تست شامل چک کردن جهت خازنها، چک کردن پیچ های بسته شده دیدن برد با ذره بین برای اینکه مطمئن گردد که ذرات لحیم روی برد نباشد چون احتمال اتصال کوتاهی بود و باعث میشد در مراحل بعدی اینورتر اسیب ببیند و شاید منفجر گردد که بارها من شاهد این اتفاق بودم و اینورترهای اسیب دیده را تعمیر میکردم.

تست بعدی تست دیودی بود با این تست که با مولتی متر انجام میشد مقدار دیودی ورودی و خروجی را تست میکردند و در صورت درست بودن حالا باید به اینورتر برق میدادند.

برای این تست دستگاهی در نظر گرفته شده بود که اصطلاحا به ان دستگاه یونیت میگفتند.این دستگاه از یک plc، الکترو موتور، hmi تشکیل شده بود که اینورتر را زیر چنگکهای آن قرار میدادند و ولتاژ به اینورتر داده میشد و پارامترهای مختلف اینورتر مثل راستگرد،چپگرد،جاگ و جریان خروجی در فرکانس 50هرتز نمایش داده میشد.

مرحله دوم:

در این مرحله یکنفر کیس و کیپد را روی اینورتر قرار داده و سریال را روی کیس میچسباند حالا اسمبل اینورتر کامل شده و نفر بعد مجددا به اینورتر با دقت برق داده و کیپد ان را چک میکرد این تست، تست نهایی است که تمام پارامترهای اینورتر به طور کامل چک شده و اینورتر بسته بندی میشد و به قسمت فروش تحویل میدادند تا به انبار انتقال داده گردد.در حین فراوری اینورترهایی بودند که در اثر سهل انگاری یا معیوب بودن قطعات در تست های مختلف خراب بودند و من باید اینورترهای خراب را تعمیر میکردم.

یک روز تصمیم گرفتم تا برای همواره به این تنش ها سرانجام دهم و به سرپرست کارگاه پیغام دادم که من از امروز حاضر نیستم با شما همکاری کنم.هفته قبل هم که برای مصاحبه چندجایی سر زده بودم و اتفاقا یکی از انها نمایندگی دلتا بود و در زمینه فروش تجهیزات اتوماسیون صنعتی کار میکردند.و من به عنوان کارشناس فراوری محتوا در این شرکت مشغول به کار شدم.حالا دور شدن از محیط پر استرس و تجربه کار جدید برای من جذابیت داشت و خیلی زود خاطرات بدی که در کار قبلی داشتم فراموش شد.روزهای اول من در زمینه کاری مقالاتی را از سایت های معتبر دانلود میکردم و بعد از ترجمه و تبدیل ان به مگا پست در سایت انتشار میدادم.خواندن این مقالات و انتشار انها دید تازه ای به من داده بود و باعث میشد من تخصصی تر به اینورترها نگاه کنم از طرفی با تجهیزاتی مثل سروو موتور،plc،hmi و … اشنا شوم.مدیر مجموعه فردی دلسوز بود و مدام من را تشویق میکرد تا در حیطه کاری همه چیز را به خوبی یاد بگیرم و همینطور ماه های اول مدام برای من و همکارم که کمی بعد از من استخدام شده بود آموزش در زمینه کار با انواع اینورترها و تمام تجهیزاتی که انجا بود میگذاشت.در اینجا دیگر خبری از رفتارهای غیرحرفه ای نبود هرکسی سعی میکرد در زمینه خودش پیشرفت کند و رفته رفته هم شاهد پیشرفت خودم و هم شاهد پیشرفت همکارا بودم و این باعث میشد با شوق به کار خودم ادامه دهم تا جایی که بعد از مدت کوتاهی بخش تعمیرات هم به مجموعه اضافه شد.برای بخش تعمیرات مدیر عامل یک واحد جدا در اختیار من و همکارم که پشتیبان فنی بود قرار داد.یک واحد ارام با منظره زیبا برای این منظور تمام تجهیزات لازم برای بخش تعمیرات خریداری شد.با هزینه شرکت من به کلاس تعمیرات رفتم و بعد از گذراندن یک دوره کوتاه آغاز کردم تعمیرات انجام دهم.شاید سوال پیش بیاید که من قبلا تجربه تعمیر داشتم چرا کلاس رفتم؟در محل کار جدید تقریبا همه برندهای اینورتر برای تعمیر می امد و به جز اینورتر plcها سروو درایوها هم برای تعمیر می امد.من با اینورتر آغاز کردم و رفته رفته در تعمیر سایر تجهیزات هم پیشرفت کردم.هیچگاه برای آغاز دیر نیست.